نمی دانم،نمی دانم،
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
ولیکی سخت مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش و او یکریز وپی دپی
دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد. بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبار را
*نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت!